یه خبر بد !پاییز شد...

ساخت وبلاگ

چه قدر غم انگیز دوباره پاییز شد و امروز اول مهر بود

چه قدر این روزا احساس تنهایی میکنم

منی که همیشه تنها بودم و تمام وقتم رو با نت میگذروندم حالا که ندارم احساس کمبود میکنم احساس خالی بودن و میفهمم که زندگیم رو روی پوچ بستم و یه عادت به اینستاگرام و سرگرم شدن باهاش گرچه کارمه ولی به نظرم کار مزخرفیه

این روزا که با نداشتن نت بهم گوشزد میشه که شکوفه تنهایی و عشقی تو زندگیت نیست و باید به تنهایی هات زندگی کنی

این روزا که این واقعیت تکرار میشه تو کشوری هستم که اختیار لباسم رو ندارم و باید جواب پس بدم به همه

این روزا که واقعا سخت میگذره اما باید شکرگذاری کرد که بدترش نشده

روزایی هست که انگیزه برای بیدار شدن ندارم و دوست دارم تمام روز وجود نداشته باشم

نمیدونم چرا اینجا میگم اینا رو ولی جالبه وقتی چند وقت بعد میام و اینجا رو میخونم میگم اه من اینا رو نوشتم چرا اشنا نیست حتی واسم خخخ اره خود من نوشتم

تو تنها کسی هستی که تو این روزا باهات حرف میزنم گاهی و نگرانمی نمیدونم دوستم داری یا بحث دیگه اس ولی به هر حال گاهی هستی و گاهی خوبم

آفتاب عشق...
ما را در سایت آفتاب عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2aftabe-eshghe-mane بازدید : 117 تاريخ : يکشنبه 22 آبان 1401 ساعت: 22:34